خسته بازار

خسته بازار

طوری نکنید طوری بشود

 
زمان میگذرد و من هم چنان تلو تلو خوران به دنبال نشانی از تو هستم..
آنقدر مست و خرابم کردی
که نمیتوانم رخصت به کسی بدهم..
همان یک جرعه تیشه ای بود که بر ریشه ام زدی و همان جا زمان متوقف شد..
آنقدر از خود بی خود شدم که
فراموش کرده ام دیگر کنارم نیستی... !

.

[ پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:شراب شیراز, ] [ 3:22 بعد از ظهر ] [ علی کدخدا ] [ ]